حرف های گفتنی

حرف های دل من

خوش اومدین:)

 

سلام 

چند وقتی بود دلم میخواست یه وبلاگ درست کنم 

و حرفایی که دارم توش بنویسم...

فکر کردم شاید نوشتن جواب بده!چون هیچکس به حرفمون گوش نمیده... 

حرفاتونو بنویسین تو کامنتا.شاید همدرد باشیم...!

و اما قوانین(پیشنهاد های دوستانه که خوشحال میشم رعایت کنین=) )

1ـ توهین مطلقا ممنوع

2-نظراتونو بگین! اینجوری میتونم یه وب خوب داشته باشم که هر وقت بهش سر بزنین احساس آرامش کنین...

3- بیشتر متن ها برای خودم نیستن و کپی هم آزاده (اگه برای خودمم بودن کپیشون آزاده.برگ سبزیست تحفه ی درویشولی خوشحال میشم منبعش رو بنویسین^^هر چند اجباری نیست.)

 راستی اگه دوست داشتین میتونین تو کانالم هم جوین شین.

https://t.me/fake_smil_channel

خوش اومدین

:)

این پست

 

یه جورایی برای اعلام وضعیته

 

شاید چند وقتی نیام

 

یه کارایی هست که لازمه

 

انجامشون بدم

 

یه شروع تازه

 

برای یه تغییر اساسی!

 

به امید خبر های خوب

 

بعد از گذروندن این حجم

 

از روزای بد...

 

9مرداد99

می‌توانی روی خاطره ها سرپوش بگذاری،

 

یا چه می‌دانم،سرکوب‌شان کنی.

 

ولی نمی‌توانی تاریخی را که این خاطرات را

 

شکل داده پاک کنی.

 

هر چی باشد، این یادت بماند:

 

تاریخ را نه می‌شود پاک کرد نه عوض.

 

مثل این است که بخواهی خودت را

 

نابود کنی!

 

سوکورو تازاکی بی رنگ و سال‌های زیارتش

 

نوشته ی هاروکی_موراکامی




You can feel so unbelievably lost and

 

horrible

 

and like you’re nothing

 

and you’re invisible

 

and

 

for no reason at all

 

which is almost worse than having

 

a reason

 

 

یه سگ توو یکی از شهر های گیلان وقتی

 

یه خونه آتیش گرفت خانواده رو از خواب بیدار کرد

 

و جونشون و نجات داد..

 

یه شیر وقتی یه آهوی باردار رو شکار کرد

 

وقتی دید بچه تو شکمشه

 

نخوردش و از غصه دق کرد...

 

یه میمون در حالی که شکارچی ها

 

بهش تیر زده بودن و نفسای آخرش بود

 

وقتی گرسنگی بچشو دید

 

قبل از مرگ بهش شیر داد...

 

و ما آدمارو هر روز در حال

 

بریدن گلوی همدیگه میبینیم

 

حیوونا انسانیت و از آدما

 

بیشتر بلدن انگار...

 

حیوانم آرزوست...!

 

 

 

ایهام

دلم میخواد یه چندوقتی

 

تو این دنیا نباشم

 

تو دنیایی که من حتی

 

نمیدونم کجاشم...

 

حال این روزامه شعر آهنگش

 

کلیک کنین رو عکس ببینین کلیپ رو

 

 

Ezel

صدای ساز قشنگش اونقدر دلبره که

 

دلت میخواد بارها و بارها به هر

 

آهنگی که باهاش

 

نواخته میشه گوش بدی

 

و اگه اون آهنگ،Ezelباشه

 

دلبر تر هم میشه :)

 

اسم سازش کالیمبا هست

 

رو عکس کلیک کنین

 

گوش بدین و لذت ببیرن

 

:)

انقدر که گوشی واسه شنیدن حرفام پیدا نکردم

 

حرفام یادم رفته

 

یه حسیه انگار که

 

توی دلت پر از حرف نزده اس

 

اما تا میای چیزی بگی

 

میبینی حرفی برای گفتن نداری

 

چون وقتی اون حست میشه یه جمله واسه گفتن

 

انگار ساده میشه

 

انقدر ساده که درد توش مشخص نمیشه

 

انقدر ساده که نفهمن حال دلتو...

 

اون موقع تنهایی حمله میکنه بهت و

 

ریشه میزنه توی وجودت

 

و تو

 

راهی برای فرار کردن ازش نداری:)

 

 

به تلخیِ عسل..

از خیابون خیس از بارون پاییزی رد میشدیم..از جلو دانشگاه که رد شدیم

پرت شدم تو خاطرات قدیمی..چهارده سال پیش دانشجوی این دانشگاه بودم که جلو راهم سبز شد...

کلاسام تموم شده بود و داشتم میرفتم خونه...

گفت:خانوم..خانوم باشمام..

نگاهش کردم..اورکت مشکی تنش بود.شال گردن سیاه و سفیدشو پیچیده بود دور گردنش

ته ریش مردونه اش بدجور به صورتش نشسته بود.باد سرد لای موهای

خرماییش میپیچید.با چشمای قهوه ایش نگاهم میکرد

گفت:هوا سرده جایی میرین برسونمتون

خجول سرم و انداختم پایین و گفتم:نه ممنون با خطی ها میرم

سوییچ ماشینش و در آورد و دکمه شو زد و گفت منم خطی ام.اما قبول کنین بریم یه قهوه بخوریم دربست هم مجانی میرم واستون

خندم گرفت. نفهمیدم چطوری پام کشیده شد سمت ماشینش..شروع کرد گفتن از خودش..بازیگری میخوند..هر چی بیشتر از خودش

میگفت بیشتر دوست داشتم بشناسمش..اون قهوه شد اولین قهوه ی دوتاییمون اما من فالمو تو قهوه ای چشماش پیدا کرده بودم..

شد دیوونه ی دوست داشتنی من..شد یکی یدونه ی قلبم..هنوز بازیگر نشده شده بود سوپراستار زندگیم

بهم میگفت عاشق خندیدنمه..موهام و بو میکشید میگفت بوی عشق میده موهات..یه شب که به بهونه ی تولد نازی زدم بیرون

تو خیابونای خلوت شهر زیر بارون میدویدیم.شال گردنشو پیچید دور گردنم تا یه وقت سرما نیفته به جونم و

جلوی در دانشگاه اولین بوسه ی عمرم و کاشت رو لبم..ازون موقع بهم میگفت شیرین عسل..خندم گرفت

گفتم:دیوونه آخه این چه اسمیه؟مگه کیکم؟

گفت:لبات شیرینه اسمت عسل..تو شیرین عسل منی..دانشگاهش که تموم شد پا به پاش در تک تک دفترایی که تست بازیگری

میگرفتن و زدم..یه جا قبولش کردن..یه جا کم کم شد یه عالمه جایی که میخواستنش و اون دستشونو رد میکرد..

مغرور شد..سرد شد..حتی برای من...فرهاد بود اما نه واسه شیرینیه لبای من..خطشو عوض کرد و از هر جایی که

میتونستم نشونی ازش پیدا کنم محو شد...رفت و یه بازیگر مثل خودش شد یار زندگیش..

نقش عاشق و خوب تو زندگیم بازی کرد..اونقدری که نتونستم باورکنم همش بازی بود..

حالا دست تو دست مردی که ابهتش من و یاد اون میندازه ازین خیابون رد میشم و هیچوقت نمیذارم شالگردن سیاه و سفید

یا اورکت مشکی بخره..موهام و به بهونه ی حوصله ی موی بلند نداشتن کوتاه نگه میدارم..ازون موقع دیگه

لب به قهوه نزدم..دیگه فیلنامه ی عاشقانه ننوشتم..خیلی اصرار کردم که اسم پسرمون وفرهاد نذاریم اما انقدر

عاشق این اسم بود که زیر بار نرفت..دیدن عکس و اسمش رو بیلبوردا و تبلیغا و فیلمایی که نمیذاشتن فراموشش کنم کم بود انگار

حالا هر وقتم که میخوام پسرمو صدا کنم باید یاد دونه دونه ی خاطره هایی بیفتم که واسم ساخت و به یاد خنده هامون گریه م بگیره...

 

خسته ام...

خسته ام...

 

خسته ام ازین روزای تکراری  و بی هدف

 

از این که نمیتونم مثل بچگی هام

 

رویا داشته باشم

 

آرزو داشته باشم

 

انقدر خسته ام که حتی نمیتونم

درست و حسابی به اتفاقایی که میفته فکر کنم

 

به آینده فکر کنم

 

نمیدونم شایدم میترسم

 

نمیدونم قراره چی بشه

 

نمیدونم کی میشم و قراره کجا باشم

 

فقط اینو میدونم

 

که میترسم حالم مثل این روزام باشه

 

و یا بدتر از این..

 

[ جمعه 12 ارديبهشت 1399برچسب:, ] [ 23:37 ] [ MaRyAm ] [ ]

بیلی ایلیش

این حرفای بیلی دقیقا حرف دل منه :)

 

کلیک کنین رو عکس ببینین کلیپو

poobon

کلیک کنین رو عکس.قشنگه*_*


هستینا!ولی نیستین...

دفترچه تلفن من

 

پر از اسم های جورواجوره 

 

اما وقتی دنبال کسی میگردم تا بتونم

 

باهاش حرف بزنم 

 

میبینم هیـچکسو ندارم و اون عددایی

 

که جلوی اسم ها نوشته شده 

 

مثل عددایی که روی یه چک بی محل و

 

بی ارزش نوشتن

 

بهم دهنکجی میکنن...!

 

چقدر بده وقتی دورت شلوغـه

 

احساس تنهایـی کنی...

کور شدن دختر چینی پس از بازی بی‌وقفه با گوشی - ایسنا

 

[ جمعه 22 فروردين 1399برچسب:تنهایی,دلتنگی,دپ,پروفایل,تکست,متن کوتاه,غمگین, ] [ 12:5 ] [ MaRyAm ] [ ]

 دهنم مزه ی خون میده از بس

 

حرفامو کشتم آقای قاضی...:)

 

[ دو شنبه 15 مهر 1398برچسب:, ] [ 1:3 ] [ MaRyAm ] [ ]

حال و هوای پاییز

این حال و هوای پاییزی

 

جان می دهد برای قدم زدن های طولانی!

 

جان می دهد که فارغ از تمام غصه های روزگار

 

خودت را برداری و  به دست های مهربان خیابان بسپاری

 

و فراموش کنی

 

تمام دغدغه های بی ثمری

 

که فقط آرامشت را می گیرند...

 

باید قدم زد

 

باید فراموش کرد

 

باید برای ساعاتی هم که شده

 

بیخیال بود!

 

نتیجه تصویری برای عکس دختر پاییز

تولدمه:)

تولدم مبارک:)

[ شنبه 23 مهر 1396برچسب:, ] [ 6:53 ] [ MaRyAm ] [ ]

من چرا تنها شدم؟...

کوه چون سنگ بود تنها شد

 

یا چون تنها بود سنگ شد

 

من که نه سنگ بودم نه کوه

 

من چرا تنها شدم؟.....

[ یک شنبه 16 مهر 1396برچسب:تنهایی,دپ,دلتنگی,عاشقانه,شکست عشقی, ] [ 20:49 ] [ MaRyAm ] [ ]

یه موقع هایی...

[ یک شنبه 12 ارديبهشت 1395برچسب:عکس دپ,عکس پروفایل,پروفایل,پروفایل غمگین,دپ,فاز غم,تکست دپ,تکست,تکست غمگین, ] [ 19:59 ] [ MaRyAm ] [ ]

بـــرگـــ پاییــــزی...

راهــی جز سقــــــــوط ندارد بــــرگــــ پاییـــزی...

 

وقتــی میداند درخـــــــــت،

 

عــشق بــــرگـــ تـــازه ای در سر دارد...

 

نــوروز مبـــارکـــ

پر شد از بوی گــل


کوچــه هــا

خانــه هـــا

باز آغــاز شد رقــص پـروانـه ها

باز هم پهــن شد سفره هفــت سیــــن

سبـــز شد

ســرخ شد

هر کـجای زمــین

عــید نــوروز مبارکــــ...

 

سیـــــب و فریـــــــب

همیشه هم قافیه بوه اند،"سیــــب"و"فریــــب"!

 

همانند سیبی که آدم و حوا را فریب داد

 

و حالا هم میگوییم

 

"سیــــب"

 

و دوربین های عکاسی را فریب میدهیمــ

 

تا پنهان کنیم اندوهمان را پشت لبخندمان!

 

ولنتاین

موندم ولنتاین برای خــودم چی بخرم!!؟

یه ساعت یا لباس یا عروسک یا شکلات ؟!!

اخه میخوام خودمو سوپرایز کنم!
میخوام یه چیزی باشه که

دوست داشته باشم، یه چیز خاص

که اصلا انتظارشو نداشته باشم!!

به سلامتی همه اونایی که ولنتاین تنهای تنهان

لعنت

لعنــــت بــه دنیــایــے کــــه بــراے

 

 عـــزیــز  شــــدن در آن

 

یـــا بـــایــد دور بــــاشـے

 

یـــا تـــــوےگـــــور بــــاشـــے

حسرت

حــســـرت واقــعــی رو وقــتـــی مـــیــخـوری


کــه بـبــیـنـی بــه انـــدازه


ســـنــت زنـــــدگــــی نــــــکـــردی . . .

https://tehrankids.com/uploads/posts/2012-08/thumbs/1344843371_blackandwhitebittersweetvenombwdeviantphotographys.jpg

این روزها

این روزها  انسان ها


تنهایی ات را پر نمیکنند.


فقط

 

خلوتت را میشکنند...

 

زمستان تنهایی

لحظه هایم منجمد شده اند در زمستان تنهایی؛

 

اشک قندیل بسته بر مژگانم؛

 

کوهی از یخ انگار در سینه ام می تپد؛

 

چه زمستان بی بهاری حاکم است بر زندگی من!

 

بخند

بخـنــد

    هــرچـنــد

           غـمـگینــی

   بـبخــش

       هــرچـنـد

              مـسکینـــی

 فـرامـوش کــن

         هــرچـنــد

                دلــگیــــری

                 

زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت...

 بخنـــد

     ببخــش

         و فرامـوش کـــن

  هــرچـنــد میدانم...

 

  آســـان نــیســـت.

بهترین جفت درجهان خنده و گریه است آنها هیچگاه یکدیگررا

تنهایی یعنی

 
تنهــایـے یعنــے :
 


وقتــے صُحــبت مُســافـرت رفتــטּ میشــﮧ
 


اولیــטּ چیـزے کـﮧ بـﮧ ذهــنت بــرســﮧ
 


ایــטּ بـاشـﮧ کـﮧ هــنـבزفـرے یــاבت نره

 

 

اربعین

آداب و اعمال مخصوص روز اربعین + متن زیارت - خبرگزاری حوزه

[ سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:محرم,امام حسین,عاشورا,تاسوعا,دسته,عزا,اربعین, ] [ 21:4 ] [ MaRyAm ] [ ]